اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، در عداد معدود زندگینامههای مستندی است که به حیات علمی، فرهنگی و سیاسی دکتر حسن حبیبی پرداخته است. اهمیت این اثر آنگاه عیان میشود که از نظر دور نداریم به رغم پیشینه طولانی فرهنگی و سیاسی حبیبی در تاریخ معاصر ایران، هنوز یادمان درخوری برای وی به نگارش در نیامده است! این دفتر توسط داود قاسمپور به نگارش در آمده و انتشارات سوره مهر آن را در زمره مجموعه «شخصیتهای مانا»ی خویش نشر داده است. مؤلف در دیباچه پژوهش خویش و در باره موضوع آن چنین آورده است:
«حسن حبیبی پس از بازگشت به کشور، نقشی پر رنگتر در حوزه سیاست و فرهنگ ایفا کرد، از آن جمله میتوان به عضویت در شورای انقلاب اسلامی و حضور در وزارت علوم اشاره کرد، اما بدون تردید اوج آن فعالیتها، نامزدی در انتخابات نخستین دوره ریاست جمهوری بود. ویژگیهای شخصیتی حبیبی به گونهای بود که گروهها، جریانها و شخصیتهای مختلف از طیفهای متعدد، از نامزدی او حمایت کردند. حمایت جریانهای مختلف از نامزدی او در انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه تهران، این ویژگیاش را بیشتر نشان میدهد. تقریباً همه گروههای سیاسی، او را به عنوان یکی از نامزدهای خود معرفی کردند و همین حمایتها باعث شد تا به عنوان نماینده دوم مردم تهران، راهی نخستین دوره مجلس شورای اسلامی شود. او پس از پایان آن دوره، از شرکت در انتخابات دوره بعد مجلس خودداری کرد و با تأیید اعضای شورای عالی قضایی، دولت و مجلس شورای اسلامی، به وزارت دادگستری رسید و همچنین در ستاد انقلاب فرهنگی و سپس در شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت یافت. در سال ۱۳۶۸ ش وقتی مجلس بازنگری قانون اساسی تشکیل شد، نام او نیز در فهرست اعضای آن مجلس قرار گرفت، سپس در مقام منشی مسئولیت تدوین آیین نامه کاری آن مجلس را برعهده گرفت. حبیبی پس از آن، سه دوره در جایگاه معاون اول رئیسجمهوری قرار گرفت و همزمان از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بود و مدتی هم دبیری این مجمع را بر عهده داشت. او پس از پایان دوره معاون اولی، به فعالیتهای فکری- فرهنگی پرداخت و سالها ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی را بر عهده داشت و آن گاه با تأسیس بنیاد ایران شناسی، گامی مهم در معرفی ایران و ایران پژوهی برداشت. او سپس بنیاد امیرکبیر را بنیان نهاد و همه ما تََرَک پدری، کتابها و نسخ خطی، هدایای شخصی و... را برای استفاده آیندگان در آن بنیاد به یادگار نهاد. حبیبی با چنین پیشینه سیاسی- اجرایی- فرهنگی، کمتر درباره خویش سخن گفته و این کم گویی، بر گمنامی او دامن زده است و همین گمنامی و مهجوری سبب شده این پژوهش از منبع اصلی خاطرات شخصی او که موضوع این پژوهش است، محروم شود. گذشته از آن تلاشها برای مصاحبه با بستگان و نزدیکان او هم به رغم پیگیریهای مکرر، نافرجام بود! بنابراین چارهای جز مراجعه به مأخذ نبود. همه مأخذ تاریخی اعم از خاطرات شخصیتها یا آثار پژوهشی روزنامهها و نشریهها مطالعه و بررسی و اسناد و مطالب مربوط به حسن حبیبی، استخراج شد و این پژوهش بر اساس آن تدوین گردید...»
منبع: روزنامه جوان
نظر شما